داستان این فیلم با برقراری صلح و آرامش در بلگوری، بعد از شکست شیطان آغاز می شود. «ایوان» که دارای شهرت به سزا و شایسته ای است، با کمک و همراهی خانواده، دوستان و شگفتی های کوچک دنیای مدرن، زندگی راحتی دارد. از طرفی دیگر، شمشیر جادوییش به او توانایی های بیشتری می دهد. اما پس از مدتی، شیطان ظهور می کند و وجود دنیای جادویی را به خطر می اندازد. به همین دلیل، ایوان و دوستان قدیمی و رقبای جدیدش، باید برای مقابله با دشمنان و بازگرداندن صلح به بلگوری تلاش کنند.
این فیلم داستان فاجعه چرنوبیل را به عنوان موزاییکی از داستان ها و تجربیات، از گذشته دشوار و نتایج غم انگیز زمان حال ارائه می دهد که از چندین منظر مختلف روایت می شود.
یک پزشک زن جوان با یک دختر 6 ساله در یک پرواز شبانه در یک طوفان وحشتناک گرفتار شده است. در یک کابین نیمه خالی، او با مرگ غیرقابل توضیح همسفرانش روبرو می شود، کنترل خود را بر واقعیت از دست می دهد و بدترین کابوس دوران کودکی خود را دوباره زنده می کند...
شاهزاده باربارا مخفیانه عاشق پرنس ادوارد است. هنگامی که یک راسو که کارمندی آب زیرکاه می باشد، از پادشاه می خواهد که او با باربارا ازدواج کند، باربرا فرار می کند و ...
داستان ایوان، یک مرد معمولی اهل روسیه، که علیرغم اینکه قربانی کلاهبرداران می شود و برای امرار معاش تلاش می کند، اعتماد ساده لوحانه خود را به مردم حفظ می کند و زندگی و زیبایی را تحسین می کند.
در زمستان، سن پترزبورگ به یک سرزمین عجایب مانند یک افسانه تبدیل می شود که رودخانه ها و کانال های یخ زده به عنوان جاده های یخی و شلوغ با اسکیت بازها و بازارها عمل می کنند...
روایت یک روز از زندگی یک طنزپرداز و خانواده اش در روسیه. وی در حالی که از آنفولانزا رنج می برد، دوست او، ایگور، در یک پیاده روی طولانی، به درون تفکرات او رخنه کرده و سبب می شود که....
مردم از او اجتناب می کنند و می ترسند، اما باز خود را به درب خانه او می رسانند، زیرا تنها او خلال هر نوع مشکای می باشد. او شفا دهنده، درویش، یک فرد مقدس و دائم الخمر است.